ورود به انجمن
نام کاربري : پسورد : يا عضويت | رمز عبور را فراموش کردم
اطلاعات اضاقي پست ها
پيام ما: اولين نيستيم ولي بهترين خواهيم بود.
ورود به چت روم انجمن
تعداد بازديد 67
نويسنده پيام
mostafa70 آفلاين
ارسال‌ها : 313
عضويت: 24 /9 /1391
سن: 15
ياهو: 31Y!
تشکرها : 46
تشکر شده : 78
وب من : http://www.mostafa70.loxblog.com


اين پست مخصوص اعضا ميباشد و فقط اعضا ميتوانند مشاهده کنند

ابتدا ثبت نام کنید يا وارد شويد

تو رفته‌ای

و من از تنهایی

ککَم هم نمی‌گزد دیگر!

حالا باز هم بگو دروغ گفتن بلد نیستی!
یکشنبه 22 بهمن 1391 - 14:42
نقل قول اين ارسال در پاسخ گزارش اين ارسال به يک مدير
تشکر شده از این مطلب : 3 کاربر از mostafa70 به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: tinna / anita_78 / leila073 /
mostafa70 آفلاین
ارسال‌ها : 313
عضویت: 24 /9 /1391
سن: 15
ياهو: 31Y!
تشکرها : 46
تشکر شده : 78
وب من : http://www.mostafa70.loxblog.com

پاسخ 1 : داستان کوتاه فوق العاده زیبای دروغ های مادر



اين پست مخصوص اعضا ميباشد و فقط اعضا ميتوانند مشاهده کنند

ابتدا ثبت نام کنید يا وارد شويد

امضای کاربر :
تو رفته‌ای

و من از تنهایی

ککَم هم نمی‌گزد دیگر!

حالا باز هم بگو دروغ گفتن بلد نیستی!
یکشنبه 22 بهمن 1391 - 14:52
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده از این مطلب : 1 کاربر از mostafa70 به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: tinna /
tinna آفلاین
ارسال‌ها : 738
عضویت: 24 /9 /1391
محل زندگی: مشهد
سن: 16
ياهو: 51Y!
تشکرها : 87
تشکر شده : 147
وب من : http://tinnna.loxblog.com

پاسخ 2 : داستان کوتاه فوق العاده زیبای دروغ های مادر



اين پست مخصوص اعضا ميباشد و فقط اعضا ميتوانند مشاهده کنند

ابتدا ثبت نام کنید يا وارد شويد

امضای کاربر :
خدا آن حس زیبایی ست که در تاریکی صحرا


زمانی که هراس مرگ می دزدد سکوتت را


یکی همچون نسیم دشت میگوید


کنارت هستم ای تنها . . .


و دل آرام میگیرد
یکشنبه 22 بهمن 1391 - 17:02
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده از این مطلب : 2 کاربر از tinna به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: mostafa70 / leila073 /
leila073 آفلاین
ارسال‌ها : 1866
عضویت: 21 /9 /1391
سن: 16
ياهو: 33Y!
تشکرها : 154
تشکر شده : 235

پاسخ 3 : داستان کوتاه فوق العاده زیبای دروغ های مادر



اين پست مخصوص اعضا ميباشد و فقط اعضا ميتوانند مشاهده کنند

ابتدا ثبت نام کنید يا وارد شويد

امضای کاربر : [quote]
"خداوندا"
! نه آنقدر پاکم که مرا کمک کنی و نه آنقدر بدم که رهایم کنی؛؛؛ میان این
دو گم شده ام، هم خود و هم تو را آزار میدهم.!هرچه تلاش کردم، نتوانستم آنی
شوم که تو می خواهی و هرگز دوست ندارم آنی شوم که تو رهایم کنی.!
"خدایا" دستم به آسمانت نمی رسد. اما تو که دستت به زمین می رسد" بلندم کن
[/quote]
یکشنبه 22 بهمن 1391 - 20:08
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده از این مطلب : 1 کاربر از leila073 به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: mostafa70 /
leila073 آفلاین
ارسال‌ها : 1866
عضویت: 21 /9 /1391
سن: 16
ياهو: 33Y!
تشکرها : 154
تشکر شده : 235

پاسخ 4 : داستان کوتاه فوق العاده زیبای دروغ های مادر



اين پست مخصوص اعضا ميباشد و فقط اعضا ميتوانند مشاهده کنند

ابتدا ثبت نام کنید يا وارد شويد

امضای کاربر : [quote]
"خداوندا"
! نه آنقدر پاکم که مرا کمک کنی و نه آنقدر بدم که رهایم کنی؛؛؛ میان این
دو گم شده ام، هم خود و هم تو را آزار میدهم.!هرچه تلاش کردم، نتوانستم آنی
شوم که تو می خواهی و هرگز دوست ندارم آنی شوم که تو رهایم کنی.!
"خدایا" دستم به آسمانت نمی رسد. اما تو که دستت به زمین می رسد" بلندم کن
[/quote]
یکشنبه 22 بهمن 1391 - 20:10
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
tinna آفلاین
ارسال‌ها : 738
عضویت: 24 /9 /1391
محل زندگی: مشهد
سن: 16
ياهو: 51Y!
تشکرها : 87
تشکر شده : 147
وب من : http://tinnna.loxblog.com

پاسخ 5 : داستان کوتاه فوق العاده زیبای دروغ های مادر



اين پست مخصوص اعضا ميباشد و فقط اعضا ميتوانند مشاهده کنند

ابتدا ثبت نام کنید يا وارد شويد

امضای کاربر :
خدا آن حس زیبایی ست که در تاریکی صحرا


زمانی که هراس مرگ می دزدد سکوتت را


یکی همچون نسیم دشت میگوید


کنارت هستم ای تنها . . .


و دل آرام میگیرد
دوشنبه 23 بهمن 1391 - 14:44
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده از این مطلب : 1 کاربر از tinna به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: leila073 /
leila073 آفلاین
ارسال‌ها : 1866
عضویت: 21 /9 /1391
سن: 16
ياهو: 33Y!
تشکرها : 154
تشکر شده : 235

پاسخ 6 : داستان کوتاه فوق العاده زیبای دروغ های مادر



اين پست مخصوص اعضا ميباشد و فقط اعضا ميتوانند مشاهده کنند

ابتدا ثبت نام کنید يا وارد شويد

امضای کاربر : [quote]
"خداوندا"
! نه آنقدر پاکم که مرا کمک کنی و نه آنقدر بدم که رهایم کنی؛؛؛ میان این
دو گم شده ام، هم خود و هم تو را آزار میدهم.!هرچه تلاش کردم، نتوانستم آنی
شوم که تو می خواهی و هرگز دوست ندارم آنی شوم که تو رهایم کنی.!
"خدایا" دستم به آسمانت نمی رسد. اما تو که دستت به زمین می رسد" بلندم کن
[/quote]
چهارشنبه 25 بهمن 1391 - 02:34
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
ارسال پاسخ
برای نمایش پاسخ جدید نیازی به رفرش صفحه نیست روی تازه سازی پاسخ ها کلیک کنید !



برای ارسال پاسخ ابتدا باید لوگین یا ثبت نام کنید.


پرش به انجمن :