صفحه اصلی از هر دری سخنی داستان سه کلمه ای.............

اطلاعات اضاقي پست ها پيام ما: اولين نيستيم ولي بهترين خواهيم بود.

مشاهده نسخه قابل چاپ ارسال اين موضوع به يک دوست نمايش آخرين ارسال اين موضوع اهداي بيشترين امتياز به اين موضوع مشترک شدن در اين موضوع

ورود به چت روم انجمن

تعداد بازديد 518 داستان سه کلمه ای.............
نويسنده	پيام

tinna ارسال‌ها : 738 عضويت: 24 /9 /1391 محل زندگي: مشهد سن: 16 ياهو: 51 تشکرها : 87 تشکر شده : 147 وب من : http://tinnna.loxblog.com	اين پست مخصوص اعضا ميباشد و فقط اعضا ميتوانند مشاهده کنند ابتدا ثبت نام کنید يا وارد شويد خدا آن حس زیبایی ست که در تاریکی صحرا زمانی که هراس مرگ می دزدد سکوتت را یکی همچون نسیم دشت میگوید کنارت هستم ای تنها . . . و دل آرام میگیرد
چهارشنبه 02 اسفند 1391 - 11:39

tinna ارسال‌ها : 738 عضویت: 24 /9 /1391 محل زندگی: مشهد سن: 16 ياهو: 51 تشکرها : 87 تشکر شده : 147 وب من : http://tinnna.loxblog.com	پاسخ 1 : داستان سه کلمه ای............. اين پست مخصوص اعضا ميباشد و فقط اعضا ميتوانند مشاهده کنند ابتدا ثبت نام کنید يا وارد شويد امضای کاربر : خدا آن حس زیبایی ست که در تاریکی صحرا زمانی که هراس مرگ می دزدد سکوتت را یکی همچون نسیم دشت میگوید کنارت هستم ای تنها . . . و دل آرام میگیرد
چهارشنبه 02 اسفند 1391 - 11:40

anita_78 ارسال‌ها : 165 عضویت: 14 /3 /1392 محل زندگی: تهران سن: 14 تشکرها : 149 تشکر شده : 32	پاسخ 2 : داستان سه کلمه ای............. اين پست مخصوص اعضا ميباشد و فقط اعضا ميتوانند مشاهده کنند ابتدا ثبت نام کنید يا وارد شويد امضای کاربر : بعدها تاریخ از ما یاد خواهد کرد... ملتی مشنگ که نمایشگاه کتابشان را در مصلی و نمازشان را در دانشگاه برگزار می کردند!
چهارشنبه 02 اسفند 1391 - 14:11

leila073 ارسال‌ها : 1866 عضویت: 21 /9 /1391 سن: 16 ياهو: 33 تشکرها : 154 تشکر شده : 235

پاسخ 3 : داستان سه کلمه ای............. اين پست مخصوص اعضا ميباشد و فقط اعضا ميتوانند مشاهده کنند ابتدا ثبت نام کنید يا وارد شويد امضای کاربر : [quote] "خداوندا" ! نه آنقدر پاکم که مرا کمک کنی و نه آنقدر بدم که رهایم کنی؛؛؛ میان این دو گم شده ام، هم خود و هم تو را آزار میدهم.!هرچه تلاش کردم، نتوانستم آنی شوم که تو می خواهی و هرگز دوست ندارم آنی شوم که تو رهایم کنی.! "خدایا" دستم به آسمانت نمی رسد. اما تو که دستت به زمین می رسد" بلندم کن [/quote]

چهارشنبه 02 اسفند 1391 - 19:18

anita_78 ارسال‌ها : 165 عضویت: 14 /3 /1392 محل زندگی: تهران سن: 14 تشکرها : 149 تشکر شده : 32	پاسخ 4 : داستان سه کلمه ای............. اين پست مخصوص اعضا ميباشد و فقط اعضا ميتوانند مشاهده کنند ابتدا ثبت نام کنید يا وارد شويد امضای کاربر : بعدها تاریخ از ما یاد خواهد کرد... ملتی مشنگ که نمایشگاه کتابشان را در مصلی و نمازشان را در دانشگاه برگزار می کردند!
چهارشنبه 02 اسفند 1391 - 19:34

leila073 ارسال‌ها : 1866 عضویت: 21 /9 /1391 سن: 16 ياهو: 33 تشکرها : 154 تشکر شده : 235

پاسخ 5 : داستان سه کلمه ای............. اين پست مخصوص اعضا ميباشد و فقط اعضا ميتوانند مشاهده کنند ابتدا ثبت نام کنید يا وارد شويد امضای کاربر : [quote] "خداوندا" ! نه آنقدر پاکم که مرا کمک کنی و نه آنقدر بدم که رهایم کنی؛؛؛ میان این دو گم شده ام، هم خود و هم تو را آزار میدهم.!هرچه تلاش کردم، نتوانستم آنی شوم که تو می خواهی و هرگز دوست ندارم آنی شوم که تو رهایم کنی.! "خدایا" دستم به آسمانت نمی رسد. اما تو که دستت به زمین می رسد" بلندم کن [/quote]

چهارشنبه 02 اسفند 1391 - 21:27

mostafa70 ارسال‌ها : 313 عضویت: 24 /9 /1391 سن: 15 ياهو: 31 تشکرها : 46 تشکر شده : 78 وب من : http://www.mostafa70.loxblog.com	پاسخ 6 : داستان سه کلمه ای............. اين پست مخصوص اعضا ميباشد و فقط اعضا ميتوانند مشاهده کنند ابتدا ثبت نام کنید يا وارد شويد امضای کاربر : تو رفته‌ای و من از تنهایی ککَم هم نمی‌گزد دیگر! حالا باز هم بگو دروغ گفتن بلد نیستی!
چهارشنبه 02 اسفند 1391 - 22:04

leila073 ارسال‌ها : 1866 عضویت: 21 /9 /1391 سن: 16 ياهو: 33 تشکرها : 154 تشکر شده : 235

پاسخ 7 : داستان سه کلمه ای............. اين پست مخصوص اعضا ميباشد و فقط اعضا ميتوانند مشاهده کنند ابتدا ثبت نام کنید يا وارد شويد امضای کاربر : [quote] "خداوندا" ! نه آنقدر پاکم که مرا کمک کنی و نه آنقدر بدم که رهایم کنی؛؛؛ میان این دو گم شده ام، هم خود و هم تو را آزار میدهم.!هرچه تلاش کردم، نتوانستم آنی شوم که تو می خواهی و هرگز دوست ندارم آنی شوم که تو رهایم کنی.! "خدایا" دستم به آسمانت نمی رسد. اما تو که دستت به زمین می رسد" بلندم کن [/quote]

چهارشنبه 02 اسفند 1391 - 22:33

tinna ارسال‌ها : 738 عضویت: 24 /9 /1391 محل زندگی: مشهد سن: 16 ياهو: 51 تشکرها : 87 تشکر شده : 147 وب من : http://tinnna.loxblog.com	پاسخ 8 : داستان سه کلمه ای............. اين پست مخصوص اعضا ميباشد و فقط اعضا ميتوانند مشاهده کنند ابتدا ثبت نام کنید يا وارد شويد امضای کاربر : خدا آن حس زیبایی ست که در تاریکی صحرا زمانی که هراس مرگ می دزدد سکوتت را یکی همچون نسیم دشت میگوید کنارت هستم ای تنها . . . و دل آرام میگیرد
پنجشنبه 03 اسفند 1391 - 13:13

leila073 ارسال‌ها : 1866 عضویت: 21 /9 /1391 سن: 16 ياهو: 33 تشکرها : 154 تشکر شده : 235

پاسخ 9 : داستان سه کلمه ای............. اين پست مخصوص اعضا ميباشد و فقط اعضا ميتوانند مشاهده کنند ابتدا ثبت نام کنید يا وارد شويد امضای کاربر : [quote] "خداوندا" ! نه آنقدر پاکم که مرا کمک کنی و نه آنقدر بدم که رهایم کنی؛؛؛ میان این دو گم شده ام، هم خود و هم تو را آزار میدهم.!هرچه تلاش کردم، نتوانستم آنی شوم که تو می خواهی و هرگز دوست ندارم آنی شوم که تو رهایم کنی.! "خدایا" دستم به آسمانت نمی رسد. اما تو که دستت به زمین می رسد" بلندم کن [/quote]

پنجشنبه 03 اسفند 1391 - 15:40

mostafa70 ارسال‌ها : 313 عضویت: 24 /9 /1391 سن: 15 ياهو: 31 تشکرها : 46 تشکر شده : 78 وب من : http://www.mostafa70.loxblog.com	پاسخ 10 : داستان سه کلمه ای............. اين پست مخصوص اعضا ميباشد و فقط اعضا ميتوانند مشاهده کنند ابتدا ثبت نام کنید يا وارد شويد امضای کاربر : تو رفته‌ای و من از تنهایی ککَم هم نمی‌گزد دیگر! حالا باز هم بگو دروغ گفتن بلد نیستی!
پنجشنبه 03 اسفند 1391 - 20:31

leila073 ارسال‌ها : 1866 عضویت: 21 /9 /1391 سن: 16 ياهو: 33 تشکرها : 154 تشکر شده : 235

پاسخ 11 : داستان سه کلمه ای............. اين پست مخصوص اعضا ميباشد و فقط اعضا ميتوانند مشاهده کنند ابتدا ثبت نام کنید يا وارد شويد امضای کاربر : [quote] "خداوندا" ! نه آنقدر پاکم که مرا کمک کنی و نه آنقدر بدم که رهایم کنی؛؛؛ میان این دو گم شده ام، هم خود و هم تو را آزار میدهم.!هرچه تلاش کردم، نتوانستم آنی شوم که تو می خواهی و هرگز دوست ندارم آنی شوم که تو رهایم کنی.! "خدایا" دستم به آسمانت نمی رسد. اما تو که دستت به زمین می رسد" بلندم کن [/quote]

پنجشنبه 03 اسفند 1391 - 20:42

mostafa70 ارسال‌ها : 313 عضویت: 24 /9 /1391 سن: 15 ياهو: 31 تشکرها : 46 تشکر شده : 78 وب من : http://www.mostafa70.loxblog.com	پاسخ 12 : داستان سه کلمه ای............. اين پست مخصوص اعضا ميباشد و فقط اعضا ميتوانند مشاهده کنند ابتدا ثبت نام کنید يا وارد شويد امضای کاربر : تو رفته‌ای و من از تنهایی ککَم هم نمی‌گزد دیگر! حالا باز هم بگو دروغ گفتن بلد نیستی!
پنجشنبه 03 اسفند 1391 - 20:50

leila073 ارسال‌ها : 1866 عضویت: 21 /9 /1391 سن: 16 ياهو: 33 تشکرها : 154 تشکر شده : 235

پاسخ 13 : داستان سه کلمه ای............. اين پست مخصوص اعضا ميباشد و فقط اعضا ميتوانند مشاهده کنند ابتدا ثبت نام کنید يا وارد شويد امضای کاربر : [quote] "خداوندا" ! نه آنقدر پاکم که مرا کمک کنی و نه آنقدر بدم که رهایم کنی؛؛؛ میان این دو گم شده ام، هم خود و هم تو را آزار میدهم.!هرچه تلاش کردم، نتوانستم آنی شوم که تو می خواهی و هرگز دوست ندارم آنی شوم که تو رهایم کنی.! "خدایا" دستم به آسمانت نمی رسد. اما تو که دستت به زمین می رسد" بلندم کن [/quote]

پنجشنبه 03 اسفند 1391 - 20:56

mostafa70 ارسال‌ها : 313 عضویت: 24 /9 /1391 سن: 15 ياهو: 31 تشکرها : 46 تشکر شده : 78 وب من : http://www.mostafa70.loxblog.com	پاسخ 14 : داستان سه کلمه ای............. اين پست مخصوص اعضا ميباشد و فقط اعضا ميتوانند مشاهده کنند ابتدا ثبت نام کنید يا وارد شويد امضای کاربر : تو رفته‌ای و من از تنهایی ککَم هم نمی‌گزد دیگر! حالا باز هم بگو دروغ گفتن بلد نیستی!
پنجشنبه 03 اسفند 1391 - 20:59

leila073 ارسال‌ها : 1866 عضویت: 21 /9 /1391 سن: 16 ياهو: 33 تشکرها : 154 تشکر شده : 235

پاسخ 15 : داستان سه کلمه ای............. اين پست مخصوص اعضا ميباشد و فقط اعضا ميتوانند مشاهده کنند ابتدا ثبت نام کنید يا وارد شويد امضای کاربر : [quote] "خداوندا" ! نه آنقدر پاکم که مرا کمک کنی و نه آنقدر بدم که رهایم کنی؛؛؛ میان این دو گم شده ام، هم خود و هم تو را آزار میدهم.!هرچه تلاش کردم، نتوانستم آنی شوم که تو می خواهی و هرگز دوست ندارم آنی شوم که تو رهایم کنی.! "خدایا" دستم به آسمانت نمی رسد. اما تو که دستت به زمین می رسد" بلندم کن [/quote]

پنجشنبه 03 اسفند 1391 - 21:03

12345» برای نمایش پاسخ جدید نیازی به رفرش صفحه نیست روی تازه سازی پاسخ ها کلیک کنید !

برای ارسال پاسخ ابتدا باید لوگین یا ثبت نام کنید.